...ما رای میدیم..........

   

   به نظر من همگی به هاشمی رفسنجانی رای بدید خیال خودتونم راحت کنین....تو این

مملکت که همه کاره اونه و خانوادش . فقط پشت صحنه کار میکنه.پس بهش رای بدین که 

ته مونده درآمد مملکت رو بیشتر بچاپه...که  خیال ما هم راخت بشه...دیگه انتظار خدمت هم نکشیم.  

....حرفهای نگفته........

به سقف خیره شده بودم؛سقف چهره محو شده‌ ای داشت؛گوشه پتو بین

دندانهایم احساس فشار میکرد. قطرات گرم اشک از گونه ام سرازیر میشد و

می‌غلتید و از  گوشهایم میگذشتند...گرمای وجودشان را با سخاوت تمام به 

من میبخشیدند....
از دلسوزی سقف و دیوارهای اطاقم خسته شده بودم؛ دوست داشتم بدون

هیچ زحمتی بلند شوم و انتقام همه این سالهای تنهایی را از دیوارهای اطاقم
بگیرم..... ولی نه ؛ آنها تنها سنگ صبورهایم در طی این ۵ سال بودند.....

اگر سقف و دیوارهای اطاقم از من برنجند دیگر کسی را ندارم که وقت تنهایی 

به آنها زل بزنم.........چه کسی به اندازه آنها سنگینی نگاه مرا تحمل خواهند

کرد 
********************************************************

...صدای مامان و بابا از درهای بسته می‌‌آمد و به گوشم میرسید...به خداوندم
پناه بردم و پیوسته می‌گفتم:خدایا خدایا خدایا...فقط میخواستم فرار کنم؛

می‌خواستم کر شوم و چیزی نشنوم.....و خدای من مرا پناه نداد.شاید هم

داد ولی من نفهمیدم...با یک حرکت خود را به گوشی رساندم و به (کفسان)
 
پناه بردم(فقط می‌خواستم رها شوم)....او به من پناه داد ولی بغض لعنتی

گلویم به من اجازه نداد....

در تمام عمر ناچیزم؛غرورم مانع زندگیم بود. آنروز که غرورم مرا تنها گذاشت؛

بغضم جانشین غرورم شد........
                                          خوشا به حال مستان.........................



  

خسته ام .....................خسته



رسیدن سال نو رو به همه همسایه ها تبریک میگم

امید وارم هفت سین آیندتون ۲ تا سین دیگه داشته باشه

                        سلامت و سعادت

                                                    پیروز باشید.....

    این روزا دیگه نمیدونم زنده ام یا یه جسد بیشتر نیستم

                        کمک...........................................